مهدویت

مهدویت
در خصوص مسائل دینی و مهدویت

مفهوم «ظهور» مفهومی است اجتماعی و نشانگر تحول فرد و جامعه در آن دوران. بر این اساس می‌توان این مفهوم را مفهومی کاربردی و نه نظریه پردازانه دانست. از این رو، کمترین مباحث این گفتار پیرامون مباحثی است که از ارزش اجتماعی کافی برخوردار نیستند. در ادامه به پاسخ آیت‌الله محمدعلی ناصری استاد اخلاق و مدیر حوزه علمیه حضرت ولی عصر(عج) درباره اینکه آیا امام زمان(عج) وقت ظهور را می‌داند، اشاره می‌شود که این مباحث توسط مجید هادی‌زاده به رشته تحریر در آمده است.

آیا امام زمان (عج) وقت ظهور را می‌دانند؟

اینکه سؤالاتی از این گونه-که به صورت مکرر مطرح می‌شود-از کمترین کاربرد اجتماعی برخوردار است. اینکه آیا حضرت ولی ‌عصر(عج) خود نسبت به زمان ظهورشان آگاهی دارند و یا آن حضرت نیز از چگونگی زمان ظهور بی‌اطلاعند، در شمار مباحثی است که نظری صرف است و هیچ فایده اجتماعی‌ای بر آن مترتب نیست. از این رو می‌توان این سؤال را بدون آنکه بدان پرداخت، رها کرد و به مباحث مهم‌تری در این زمینه پرداخت؛ چه اگر آن حضرت نسبت به این مطلب آگاهی داشته باشند و یا خداوند آگاهی به این مطلب را به ایشان اعطا نکرده باشد، در هر حال مطلبی است منحصر در حیطه شخصیت ایشان و هیچ ثمره جمعی و یا فردی‌ای بر آن مترتب نمی‌شود.

با این همه اما، به اختصار به پاسخ این پرسش می‌پردازیم:

احادیث ما و آنچه از مجموع آراء در این زمینه به دست می‌آید، سخت متناظر و گوناگون است، از این روست که شماری از بزرگان بر آن بوده‌اند که آن حضرت نیز نسبت به زمان ظهور آگاهی خاصی ندارند و تنها پس از صدور امر حضرت حق برای قیام است که از زمان وقوع آن اطلاع می‌یابند.

با این همه اما، ما بر آنیم که ولی عصر(عج) از زمان خروج و انقلاب جهانی خود آگاه هستند و به روشنی می‌دانند که در چه زمانی این امر صادر می‌شود. این نظر ما مبتنی بر روایاتی است که درباره حیطه علم و نیز چگونگی شخصیت آن حضرت صادر شده است.

می‌دانیم که زیارت اهل‌بیت(ع) نشانگر گوشه‌ای از شخصیت آنان است. حال اگر در زیارت وجود مبارک حضرت حجت(عج) می‌خوانیم: «السلام علیک یا حافظ اسرار رب‌ العالمین»؛ سلام بر تو ای نگاهبان اسرار پروردگار!

می‌توان نتیجه گرفت که ایشان از زمان خروج خود آگاهی دارند. چه بدون تردید «زمان ظهور» در شمار اسرار الهی است و آن حضرت نیز نگاهبان مجموعه این اسرار هستند. بدیهی است که نگهبان بودن فرع بر آگاه بودن است؛ بر همین علت می‌توان گفت که ایشان نسبت به تمامی اسرار الهی آگاهی دارند و از آن جمله بر زمان ظهور نیز اشراف دارند.

در جملات بعدی همین زیارت نیز، ایشان را با عبارت: «المؤتمن علی‌ السر» توصیف کرده‌اند. بدین ترتیب باز تأکید شده است که ایشان امیر سر الهی هستند و امین بودن نیز بدون آگاهی داشتن معنا ندارد. از این روست که ما ایشان را بر زمان ظهور خود نیز آگاه می‌دانیم.

حکمت در تأخیر ظهور حضرت

در بخش حاضر تنها از حکمت یکی از مقدرات او یعنی تأخیر در ظهور آن حضرت، سخن می‌گوییم. چه می‌توان پرسید که: چه حکمتی در طولانی شدن دوران غیبت بوده است؟، آیا در این یازده قرن هیچ زمان مناسبی برای ظهور آن حضرت پیش نیامده است؟، و در هیچ برهه‌ای شرایط آن چنان فراهم نبوده که آن حضرت قیام کنند؟

پاسخ این پرسش آن است که گذشته از شرایط ظاهری - که ما می‌توانیم به شماری از آن پی ببریم، شرایط دیگری نیز در میان است؛ که آدمیان از آن بی‌خبرند. از این رو حکمت تأخیر در زمان ظهور - همچون حکمتی که اقتضای ظهور آن حضرت را خواهد داشت- بر ما پوشیده است.

در شمار شرایط ظاهری، می‌توان به طلب عمومی اهل عالم اشاره کرد. چه به گونه طبیعی، چنان قیام فراگیری همچون دیگر قیام‌ها و حتی انقلاب‌های مقطعی و ناحیه‌ای مقتضی آمادگی مردم برای شرکت در انقلاب و یاری رساندن به آن است. پر واضح است که قیام آن حضرت احتیاجی به همراهی مردم و همگامی آنان در آن حرکت ندارد؛ چه خداوند خود به یاری آن حضرت خواهد شتافت و پیشاپیش یاری و نصرت ایشان را تضمین کرده است؛«فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا» در تأویل این آیه، اشاره کردیم که اهل‌ بیت(ع) «منصور» را به وجود مبارک ولی‌عصر(ع) تأویل کرده‌اند.

از این رو آمادگی مردم برای یاری رساندن به ان حضرت، نه برای نفس یاری رساندن، که برای آماده بودن شرایط برای ورود مردم به بوته آزمایش است؛ چه آزمایش را شرایطی است که تا آن شرایط فراهم نباشد، نمی‌توان به راستی موفّقان و ناموفّقان در آن را بازشناخت.

به همین علت است که نظر ظاهری، باید طلب مردمان به گونه‌ای فراگیر و از صمیم‌جان و بن‌ دندان باشد، که به راستی ان آزمایش به عنوان آزمایش فراگیر الهی، بتواند تکلیف مردمان را روشن سازد.

گذشته از این می‌دانیم که به هر حال قیام آن حضرت از گونه انقلاب‌های اجتماعی است که تمامی پهنه زمین را تحت حیطه خود خواهد گرفت. از این رو نمی‌توان آن را بدون حضور مردم در نظر گرفت و هیچ نقشی برای آنان در این میان در خاطر نیاورد، پر واضح است که یاران خاص آن حضرت، در اقطار گیتی مقاصد خود را تنها به یاری یارانی دیگر اعمال می‌کنند و از این رو وجود کسانی که یکسر اعتقاد به هدف و راه ایشان داشته باشند، سخت ضروری و ناگزیر است.

گذشته از این شرایط ظاهری، شرایطی غیر ظاهری نیز در میان است که ما به درستی نمی‌توانیم از کیفیت و چگونگی آن آگاه شویم. نمونه این مسأله، در مسأله نزول عذاب بر قوم حضرت نوح(ع) واقع شده و می‌تواند برای مسأله حاضر تمثیلی شایسته باشد. چه در آن واقعه نیز، پیامبر خدا قوم خود را از نزول عذاب بر حذر می‌داشت؛ اما آنان ناباورانه از او طلب می‌کردند که اگر سخنش بهره‌ای از راستی دارد، در نزول آن عذاب تأخیر روا مدارد و آنان را یکسر در دریای غضب الهی غرق سازد. نزول عذاب اما پیاپی به تأخیر می‌افتاد و این مطلب آن چنان تکرار شد که حتی یاران خاص ایشان نیز سر در گریبان حیرت فرو بردند: «فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ»، آیا کسی از حکمت تأخیر نزول عذاب بر آن قوم ناسپاس آگاه است؟

در واقعه جنگ صفین، امیرالمومنین(ع) در میدان جنگ چنان رشادت می‌‌کردند که صحنه‌های بدیع ایمان به هدف مقدس اعلای کلمه توحید، یکی از پی‌دیگری رخ می‌‌کرد. در یکی از شب‌های این کارزار، آن حضرت شمار بسیاری از یاران معاویه را به خاک هلاک افکندند، و سردار دلاور ایشان جناب مالک‌اشتر (ص) نیز، شماری دیگر از دم تیغ گذرانید. در آن شب، گویا آمار کشته‌شدگان به دست امیرالمومنین(ع) تنها یک نفر بیشتر از آمار کشته شدگان به دست مالک را نشان می‌دهد؛ و مالک ـ که از این نکته سخت احساس خرسندی می‌کرد ـ ، متواضعانه به محضر آن حضرت یادآور این نکته شد. پاسخ امیرمؤمنان(ع) اما، حکایت از آن داشت که ایشان به شرایط غیر ظاهری میدان جنگ، نظر داشته‌اند. آورده‌اند که آن حضرت، در پاسخ سخن مالک فرمودند: «در هنگامه جنگ، من چون با یکی از جنگاوران شامی روبرو می‌شدم، به سلسله فرزندان او می‌نگریستم و اگر تا هفتاد پشت او کسی را در شمار موحدان و شیعیان می‌یافتم، دست بر قتل او نمی‌بردم و تنها او را زخمی می‌کردم؛ اما تو تیغ بی دریغ را در میان دشمن می‌نهادی و بدون تأمل دست به قتل آن می‌زدی!».

حال تمامی سخن بر سر این نکته است، که حکم غیر ظاهری در تأخیر ظهور آن حضرت نیز از همین باب است. چه ما نمی‌دانیم که چه شرایطی بر این یازده قرن حاکم بوده است که خداوند متعال امر به قیام و خروج ایشان نکرده است.

با این همه اما یک نکته را به خوبی می‌توان دریافت و آن اینکه: از آنجا که قیام آن حضرت یکسر از باب لطف و رحمت الهی است، هر آنچه در این مسیر حادث می‌شود نیز از همان باب است، بدین ترتیب واضح است که این تأخیر نیز بر اساس لطف او صورت گرفته و نشانگر رحمت او بر آدمیان بوده است؛ همانگونه که کمال رحمت او در هنگامه ظهور نمایان می‌شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مهدویت، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 27 مهر 1392برچسب:, ] [ 13:23 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

جهت مشاهده وبلاگ به منوی خانه مراجعه فرمائید
نويسندگان
آخرين مطالب
آبان 1394 مهر 1394 شهريور 1394 مرداد 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 82
بازدید هفته : 92
بازدید ماه : 83
بازدید کل : 395441
تعداد مطالب : 306
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1